نمی دونم چرا از دیدنش می ترسیدم. میشه گفت تقریبا اکثر فیلم های سال ٢٠١٠ رو دیده بودم الا inception. شاید از بس همه می گفتن خیلی خفنه و متوجه نمی شی چی شد و ذهنت به هم می ریزه و این صحبت ها، مقاومت می کردم برای تماشا کردنش.
Dr.Amir Nik'Khah دکتر امیر نیکخواهدخترک عاشق رنگ کردن ناخن هایش بود. صورتی کمرنگ، صورتی پررنگ، پوست پیازی، کِرِمی، نقره ای، طلایی، آبی و بنفش هالوگرامی. حتی وقت هایی به زعم خودش شاخ غول رو می شکست و بادمجانی شان می کرد.
Dr.Amir Nik'Khah دکتر امیر نیکخواهیک) یکی از فانتزی هام در کار با بچه ها اینه که داستان هایی که حین معرفی وسایل کار براشون تعریف می کنم، در جلسات بعدی یادشون باشه؛ که به ندرت این اتفاق میوفته. به دختربچه ٨ ساله که به طرز عجیبی از خواهر ١١ سالش آرومتر و همکار بود، ساکشن رو نشون دادم و گفتم: این چی بود یادت هست؟ وقتی گفت: آقای تشنه. واقعا ذوق کردم چون جلسه قبلی به ماه ها قبل برمی گشت. یکم برخلاف قبل می ترسید که بهش گفتم: شجاع بودی که. چی شد؟ با حاضرزبونی گفت: نیمه شجاع شدم الان! (خاطره قبل از بحران!)
رئیس دانشگاه علوم پزشکی: فوت ۱۳۰نفر بر اثر ابتلا به کرونا در لرستانتو بحر کیک پزی فرو رفته بودم عمیقا. چندین بار مایعش رو چشیدم تا شیرینیش رو چک کنم. چند بار هم حتی انگشتام رو حین طراحی لایه لایه اش با زبون پاک کردم. موقع شستن ظرفها بود که حس کردم ته گلوم شیرینه، تعجب کردم. یادم اومد، عه روزه بودم من!
پویش ، آیا کمکی از ما برمیاد؟ خطاب به مسئولان محترم و زحمتکش بلاگ بیانمیشه گفت مادربزرگم از معدود افرادیه که با میل و رغبت اجازه میدم بوسه هاش رو مستقیم روی لپم بذاره و در مقابل هم خودم واقعی و نه هوایی می بوسمش. این دوری اجباری دو ماهه کلافه ام کرده بود. تا کی باید با تماس تصویری می دیدمش و حالش رو می پرسیدم؟ برام تعریف کرده بودن چند هفته پیش یکی دیگه از نوه هاش زنگ خونه رو زده. طفلی فکر کرده بوده منم. تا پله ها رو بالا بره و برسه به مادربزرگ، پیرزن اسفند رو دود کرده و دویده بوده سمت در که: هوپ مادر صبر کن اسفند بگیرم دورت تا نکنه مریضی بگیری از ما.
خرید فالوور اینستاگرام و ممبر تلگرامکنکوری که بودم لابه لای برنامه ریزی های درسیم که کِی عمومی بخونم، کی تخصصی و چند ساعت کدوم درس رو بخونم و چند دقیقه استراحت کنم، یه تایم ١٥ دقیقه ای برای رقص گذاشته بودم. اینطوری که دفتر و دستکم رو جمع می کردم و یه آهنگ عروسی ١٥ دقیقه ای می ذاشتم و حالا برقص!
عزیزترین سوغاتیه غبار پیراهن تودلم میخواست این صدای بارون رو تو یکی از کلبههای ماسال بشنوم، وقتی تو حال نیمه مستی (استغفرالله!) بین جمعی نشستم که میدونم یکیشون حواسش بیشتر از همه پیش منه، آره واقعا دلم لمس حال مطلوب خواسته شدن قبل از گفته شدن رو میخواد.
حالا حرفامو میخوای باور بکن، باور نکن!مثل دیوونه های احساساتی وقتی استوری و پست های دوستای پزشکم رو می بینم، می زنم زیر گریه و میرم بهشون التماس می کنم اول از همه مراقب خودشون باشن. بعد از تک تکشون قول می گیرم بعد از تموم شدن این بحران، همو ببینیم. یک نفرشون گفت: این بحران کی تموم میشه؟ بعد از اتمامش کی زنده است کی مرده؟
دانلود آهنگ آرمین زارعی رفتهشدار: خطر اسپویل سریال فرندز، اونایی که ندیدن و قصد دیدنش رو دارن، تا کلمه "بی خیال" بیشتر نخونن!
این روزهام می گذره این دردا فروکش می کنن/ الانم خوبم چشام الکی شلوغش میکننتعداد صفحات : 1