دیگه نمی تونم بیشتر از این از شما مخفی کنم . اولش گفتم روند معمول پست هات رو ادامه بده هوپ . دلیلی نداره همه زندگیت رو بیای بنویسی و در معرض دید همه بذاری. ولی بعدش حس بدی بهم دست داد . مسئله کوچیکی نیست که من از شما بتونم قایم کنم . وظیفمه و باید دلیل استرس و پست و رفتارهای عجیب اخیرم رو برای شما توضیح بدم . پس بدون حاشیه می رم سر اصل مطلب ...
دوستان!
من چند ماهی هست که یارم رو پیدا و تاهل اختیار کردم .
ازدواج و مسائل و مشکلاتش هر کسی رو می تونه بهم بریزه . از طرفی کشور و مشکلات زیادش هم فرصتی برای لذت بردن از این دوران برامون باقی نذاشته. انقدر استرس کشیدم این مدت که روی نوشته هام هم اثر گذاشته .
خب حالا که نفس هاتون حبس شد و شروع کردین بهم فحش دادن که عجب دختر روانی و دروغگوییه و چطور تونست مسئله به این مهمیرو نگه.
باید اعتراف کنم که ...
اسکلتون کردممممم .
ببخشیندم! :-)))
جریان اینه که در راستای کمدتکونی و دور ریختن وسایل غیرضروری این انگشتر رو پیدا کردم . باورتون نمیشه اگه بگم وقتی راهنمایی بودم خریدمش و استفادش می کردم !! الان عمرا به غیر رینگ ساده یا حلقه تک نگین برلیان! راضی بشم . خدایی فازم چی بوده؟ چقدر منگل بودم . نه؟ :-)))
بازم میگم ببخشیندم! پوریا جعفری و شهریار وفایی گولم زدن! :-/
* عنوانیه مردی از ابی