loading...

خودت باش رفیق!

هندزفری در گوش سرم رو به شیشه تکیه داده بودم که صدام زد: من واسه هدیه روز مادر ازت تشکر نکردم، کردم؟ سرم رو بلند کردم. دکمه میوت رو زدم و لبخند زدم. صورتم رو بو...

بازدید : 745
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 4:08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خودت باش رفیق!

هندزفری در گوش سرم رو به شیشه تکیه داده بودم که صدام زد : من واسه هدیه روز مادر ازت تشکر نکردم، کردم؟

سرم رو بلند کردم . دکمه میوت رو زدم و لبخند زدم .

صورتم رو بوسید : همون یه جلسه رو فقط تو حساب کن، پول جلسات بعدی رو باید بگیری ازم .

-برای بار هزارم عمراااا اگه بگیرم . قابلتو نداره . دیدی هی می گفتی نمیام و دوست ندارم و منو چه به ماساژ؟ دیدی چقدرررر خوب بود؟

دستم رو گرفت و گفت : آخه تو با این دستات کار کنی خرج کنی واسه من؟

- اووووه مگه چیکار کردم حالا؟ سالی یه باره .

پشت دستم رو بوسید : قربون این دستات بشم .

سریع دستم رو کشیدم کنار : این چه کاریه آخه؟ وظیفمه .

هندزفری رو چپوندم توی گوشم و صدای آهنگ رو زیاد کردم . سرم رو دوباره به شیشه ماشین تکیه دادم . بغض کردم . این فکر توی ذهنم می رفت و میومد : تا حالا شده که دست مامانت رو ببوسی؟ اون هم با وجود این همه زحمتی که برات کشیده ! چرا توی نشون دادن احساساتت انقدر خساست داری؟ هوم؟

* عنوان دلاز رضا بهرام

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 10
  • بازدید کننده امروز : 6
  • باردید دیروز : 112
  • بازدید کننده دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 230
  • بازدید ماه : 262
  • بازدید سال : 898
  • بازدید کلی : 18816
  • کدهای اختصاصی